حسرت

زندگی هر فرد را می توان به ادواری چون کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، و پیری تقسیم نمود.پیری دوره ای از زندگیست که  در آن ثمره تصمیمات و بهره گیریهای از فرصتهای زندگی در دورانهای قبل را می توان دید.

هیچ پیری را نمی توان یافت که آرزوی محال دگرباره جوان شدن را در سر نداشته باشد...حسرت روزهای گذشته و خاطرات شیرین نوجوانی و جوانی رفیق راه سالخوردگان است. که بعد از پشت سر نهادن گذشته ها و وقایع و حوادث  ،و محرز شدن نتیجه هر تصمیم در زندگیشان اکنون بهتر و با نگرشی مسلط می توانند به خوب یا بد بودن هر تصمیمی که در گذشته گرفته اند سخن بگویند..

ولی جای سوال اینجاست که چرا"حسرت" در بین همه انسانها دردی مشترک است؟..آیا کسانی یافت می شوند که نخواهند در مواردی، دگر باره زمان به عقب برگردد وکاری را انجام بدهند که در گذشته از آن غفلت ورزیده اند ؟؟؟آیا شما نیز در مواقعی خواهان آن نیستید که حداقل برای یکبار هم که شده در جهت منفی بردار زمانی حرکت کنید و خاطره ای از زندگی را پاک و یا چیزی به آن بیفزایید؟؟؟

"زمان" و "مکان" دو عامل محیط بر کل زندگی بشر است که همه فعالیتهای او را در بر میگیرد.انسان فقط  در چهارچوب محدودیتهای اعمال شده از طرف زمان و مکان قادر به فعالیت است و همین عاملهای محدود کننده باعث می شود انسان نتواند از تمام ظرفیتهای زندگی خود بهره گیرد و خود را ناگزیر از انتخاب و تصمیم می

بیند...در همینجاست که پدیده ای به نام "تصمیم"و "انتخاب" معنا پیدا می کند..

زندگی مجموعه ای از پیش آمد و موقعیت های مختلف و تصمیم برای انجام صرفا تعداد کمی از آنهاست که پی در پی برای انسان رخ می دهد.همه پدیده ها چه کوچک و چه بزرگ مشمول این نام یعنی"موقعیت" هستند..

محدودیت زمانی و مکانی به این صورت است که هیچ انسانی در یک زمان نمی تواند در بیش از یک مکان باشد...

لذا با توجه به اینکه موقعیتها(پتانسیلهای بهره گیری از زندگی) در یک زمان خاص در مکانهای مختلف بطور متفاوت رخ می دهد با کثرت موقعیتها مواجه می شویم...این در حالیست که ما به حکم جبر آفرینش نمی توانیم در آن زمان خاص در دو مکان باشیم و ناچارا فقط می توان با اتخاذ تصمیم از یک موقعیت بهره گرفت و از سایر آنها چشم پوشی کرد...

سر منشا احساس حسرت نیز همینجاست.. محدودیت حرکتی در جهت بردار زمانی ، و همچنین محدودیت زمانی عمر باعث می شود موقعیتها را از دست رفته ببینیم و برای آنها افسوس و حسرت بخوریم. زیرا با گذشت زمان درستی یا اشتباهمان در تصمیم گیری در آن برهه محرز می شود ولی دیگر نمی توان به عقب برگشت و به دلخواه خود امور را رقم زد...

.البته قابل ذکر است که گاها تصمیماتی ازبرایمان گرفته می شود(چه از طرف دیگران و چه طبیعت) و ناچارا وارد جبری می شویم که تصمیم خودمان نبوده و در نهایت به احساس حسرت می انجامد یعنی بسیاری از امور از دست ما خارج است و ما تنها می توانیم ناظر آن باشیم بی آنکه قدرت تغییر در آنها داشته باشیم(در اینجا بحث جبر و اختیار پیش می آید که در آینده آن را خواهیم نوشت)...

آنچه عیان است حسرت گذشته جزئی از زندگی ابنا بشر است که بدون تفکر بر دلایل آن باعث وارد آمدن فشار روانی بر وی می شود...و بهترین راه برای مقابله با این فشار طبیعی انگاشتن آن است..ما جزئی از طبیعتی هستیم که به اقتضای حکم جبری آن، نمی توانیم زمام همه امورات را در دست بگیریم.. تا جایی که امکان تصمیم گیری وجود دارد باید از نیروی عقل برای صلاح معاش بهره برد و در مواردی که امورات از دست ما خارج است باید پذیرفت و کنار آمد....